دقیقا نمیدانستم و نمیدانم این بیماری چیست. تنها چیزی که میدانستم و میدانم این است: با جمع نکردن ششدانگ حواسم به جزئیاتی از زندگی که در آن لحظه اهمیت داشتند و با باور نکردن آنچه افراد دور و برم آن را باور داشتند، داشتم به طرز وحشتناکی خود را ناراحت میکردم.
صبحانهی قهرمانان - کرت ونهگات
باور ,نکردن ,میکردم , صبحانهی ,قهرمانان ,ناراحت ,داشتم به ,داشتند، داشتم ,باور داشتند، ,به طرز ,طرز وحشتناکی
درباره این سایت